Mohammad Mahdi Fooladvand, Surah 51: The Winnowing Winds (Adh-Dhaariyat)
       
 (DIR) Surahs
       
       [1] سوگند به بادهاى ذره‌افشان،
       [2] و ابرهاى گرانبار،
       [3] و سبك سيران،
       [4] و تقسيم‌كنندگان كار[ها]،
       [5] كه آنچه وعده داده شده‌ايد راست است،
       [6] و [روز] پاداش واقعيت دارد.
       [7] سوگند به آسمان مشبّك،
       [8] كه شما [درباره قرآن‌] در سخنى
       گوناگونيد.
       [9] [بگوى‌] تا هر كه از آن برگشته،
       برگشته باشد.
       [10] مرگ بر دروغپردازان!
       [11] همانان كه در ورطه نادانى بى‌خبرند.
       [12] پرسند: «روز پاداش كى است؟»
       [13] همان روز كه آنان بر آتش، عقوبت [و
       آزموده‌] شوند.
       [14] عذاب [موعود] خود را بچشيد، اين است
       همان [بلايى‌] كه با شتاب خواستار آن
       بوديد.
       [15] پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند.
       [16] آنچه را پروردگارشان عطا فرموده
       مى‌گيرند، زيرا كه آنها پيش از اين
       نيكوكار بودند.
       [17] و از شب اندكى را مى‌غنودند.
       [18] و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش
       مى‌كردند.
       [19] و در اموالشان براى سائل و محروم حقى
       [معين‌] بود.
       [20] و روى زمين براى اهل يقين
       نشانه‌هايى [متقاعدكننده‌] است،
       [21] و در خود شما؛ پس مگر نمى‌بينيد؟
       [22] و روزى شما و آنچه وعده داده شده‌ايد
       در آسمان است.
       [23] پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين،
       كه واقعاً او حق است همان گونه كه خود
       شما سخن مى‌گوييد.
       [24] آيا خبر مهمانان ارجمند ابراهيم به
       تو رسيد؟
       [25] چون بر او درآمدند؛ پس سلام گفتند.
       گفت: «سلام، مردمى ناشناسيد.»
       [26] پس آهسته به سوى زنش رفت و گوساله‌اى
       فربه [و بريان‌] آورد.
       [27] آن را به نزديكشان برد [و] گفت: «مگر
       نمى‌خوريد؟»
       [28] و [در دلش‌] از آنان احساس ترسى كرد.
       گفتند: «مترس.» و او را به پسرى دانا مژده
       دادند.
       [29] و زنش با فريادى [از شگفتى‌] سر رسيد
       و بر چهره خود زد و گفت: «زنى پير نازا
       [چگونه بزايد]؟»
       [30] گفتند: «پروردگارت چنين فرموده است.
       او خود حكيم داناست.»
       [31] [ابراهيم‌] گفت: «اى فرستادگان،
       مأموريت شما چيست؟»
       [32] گفتند: «ما به سوى مردمى پليدكار
       فرستاده شده‌ايم،
       [33] تا سنگهايى از گِل رُس بر [سر] آنان
       فرو فرستيم.
       [34] [كه‌] نزد پروردگارت براى مسرفان
       نشان‌گذارى شده است.
       [35] پس هر كه از مؤمنان در آن [شهرها] بود
       بيرون برديم.
       [36] و[لى‌] در آنجا جز يك خانه از
       فرمانبران [خدا بيشتر] نيافتيم.
       [37] و در آنجا براى آنها كه از عذاب پر
       درد مى‌ترسند، عبرتى به جاى گذاشتيم.
       [38] و [نيز] در [ماجراى‌] موسى، چون او را
       با حجتى آشكار به سوى فرعون گسيل داشتيم.
       [39] پس [فرعون‌] با اركان [دولت‌] خود روى
       برتافت و گفت: «[اين شخص،] ساحر يا
       ديوانه‌اى است.»
       [40] [تا] او و سپاهيانش را گرفتيم و آنان
       را در دريا افكنديم در حالى كه او [در
       آخرين لحظه‌] نكوهشگر [خود] بود.
       [41] و در [ماجراى‌] عاد [نيز]، چون بر [سر]
       آنها آن باد مُهلِك را فرستاديم.
       [42] به هر چه مى‌وزيد آن را چون خاكستر
       استخوان مرده مى‌گردانيد.
       [43] و در [ماجراى‌] ثمود [نيز عبرتى بود]،
       آنگاه كه به ايشان گفته شد: «تا چندى
       برخوردار شويد.»
       [44] تا [آنكه‌] از فرمان پروردگار خود سر
       برتافتند و در حالى كه آنها
       مى‌نگريستند، آذرخش آنان را فرو گرفت.
       [45] در نتيجه نه توانستند به پاى خيزند و
       نه طلب يارى كنند.
       [46] و قوم نوح [نيز] پيش از آن [اقوام
       نامبرده همين گونه هلاك شدند]، زيرا
       آنها مردمى نافرمان بودند.
       [47] و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم،
       و بى‌گمان، ما [آسمان‌]گستريم!
       [48] و زمين را گسترانيده‌ايم و چه نيكو
       گسترندگانيم.
       [49] و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و
       ماده‌] آفريديم، اميد كه شما عبرت
       گيريد.
       [50] پس به سوى خدا بگريزيد، كه من شما را
       از طرف او بيم‌دهنده‌اى آشكارم.
       [51] و با خدا معبودى ديگر قرار مدهيد كه
       من از جانب او هشداردهنده‌اى آشكارم.
       [52] بدين سان بر كسانى كه پيش از آنها
       بودند هيچ پيامبرى نيامد جز اينكه
       گفتند: «ساحر يا ديوانه‌اى است.»
       [53] آيا همديگر را به اين [سخن‌] سفارش
       كرده بودند؟ [نه!] بلكه آنان مردمى سركش
       بودند.
       [54] پس، از آنان روى بگردان، كه تو در خور
       نكوهش نيستى.
       [55] و پند ده، كه مؤمنان را پند سود بخشد.
       [56] و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه
       مرا بپرستند.
       [57] از آنان هيچ روزيى نمى‌خواهم، و
       نمى‌خواهم كه مرا خوراك دهند.
       [58] خداست كه خود روزى بخش نيرومند
       استوار است.
       [59] پس براى كسانى كه ستم كردند بهره‌اى
       است از عذاب، همانند بهره عذاب ياران
       [قبلى‌]شان. پس [بگو:] در خواستن عذاب از
       من، شتابزدگى نكنند.
       [60] پس واى بر كسانى كه كافر شده‌اند از
       آن روزى كه وعده يافته‌اند.
       
       
 (DIR) Previous
 (DIR) Next
       
       
 (HTM) Powered by Al Quran Cloud