Baha'oddin Khorramshahi, Surah 4: The Women (An-Nisaa)        
       
 (DIR) Surahs
       
       [1] اى مردم از پروردگارتان پروا كنيد،
       همو كه شما را از يك تن يگانه بيافريد و
       همسر او را هم از او پديد آورد و از آن دو
       مردان و زنان بسيارى پراكند، و از خدايى
       كه به نام او پيمان مى‌بنديد يا سوگند
       مى‌دهيد، همچنين از گسستن پيوند
       خويشاوندان پروا كنيد، چرا كه خداوند
       [ناظر و] نگاهبان شماست‌
       [2] و اموال يتيمان را به ايشان
       برگردانيد و پليد را جانشين پاك مسازيد
       و اموال ايشان را با اموال خويش مخوريد
       كه اين گناه بزرگى است‌
       [3] و اگر بيمناكيد كه در حق دختران يتيم
       به عدل و انصاف رفتار نكنيد، در اين صورت
       از زنانى كه مى‌پسنديد [يك يا] دو و [يا]
       سه و [يا] چهار تن را به همسرى درآوريد، و
       اگر مى‌ترسيد كه مبادا عادلانه رفتار
       نكنيد، فقط به يك تن، يا ملك يمين [كنيز]
       اكتفا كنيد، اين نزديكتر است به اينكه
       ستم نكنيد
       [4] و مهر زنان را به ايشان با خوشدلى
       بدهيد، ولى اگر به طيب خاطر خويش، چيزى
       از آن را به شما بخشيدند، آن را نوشين و
       گوارا بخوريد
       [5] و به كم‌خردان اموالشان را كه خداوند
       شما را به سرپرستى آن گماشته است ندهيد و
       از [سود و بهره‌] آن خوراك و پوشاكشان
       دهيد و با آنان به زبان خوش سخن بگوييد
       [6] و يتيمان را بيازماييد تا هنگامى كه
       قابليت زناشويى پيدا كنند، آنگاه اگر در
       آنان كاردانى سراغ گرفتيد اموالشان را
       به آنان برگردانيد و آن را به اسراف و
       پيشاپيش از بيم آنكه مبادا بالغ و بزرگ
       شوند نخوريد و هركس توانگر بود
       خويشتندارى كند و هركس تنگدست باشد، در
       حد عرف از آن بخورد، و هرگاه كه اموالشان
       را به آنان برگردانديد، بر آنان گواه
       بگيريد كه خداوند حسابرسى را كافى است‌
       [7] مردان را از آنچه پدر و مادر و
       خويشاوندان باقى مى‌گذارند، بهره‌اى
       است، همچنين زنان را از آنچه پدر و مادر
       و خويشاوندان باقى مى‌گذارند، بهره‌اى
       است، چه كم باشد چه بسيار، چنين بهره‌اى
       معين [و از جانب خداوند] مقرر است‌
       [8] و چون خويشاوندان [غير از ورثه‌] و
       يتيمان و بينوايان بر سر تقسيم [تركه‌]
       حضور يابند، از آن به چيزى ايشان را
       بهره‌مند سازيد و با ايشان به زبان خوش
       سخن بگوييد
       [9] و كسانى كه اگر [درگذرند] فرزندانى
       خرد و ناتوان از خود باقى گذارند، براى
       ايشان نگرانند، بايد كه [در كار ديگران
       هم‌] از خداوند پروا كنند و سنجيده سخن
       بگويند
       [10] كسانى كه اموال يتيمان را به ستم
       مى‌خورند، جز اين نيست كه شكمشان را از
       آتش مى‌انبارند و به آتش سوزان [جهنم‌]
       در خواهند آمد
       [11] خداوند به شما چنين سفارش مى‌كند كه
       در مورد فرزندانتان، پسر را برابر بهره
       دو دختر باشد، و اگر [وارثان، دو دختر يا]
       بيشتر از دو دختر باشند، سهم آنان دو سوم
       تركه است، و اگر فقط يك دختر باشد، سهم
       او نصف تركه است، و اگر [متوفى‌] فرزند
       داشته باشد، براى پدر و مادرش هريك، يك
       ششم تركه است، و اگر فرزند نداشته باشد،
       و ميراث بر او فقط پدر و مادرش باشند، در
       اين صورت براى مادرش يك سوم [و براى پدر
       دو سوم‌] است، و اگر برادرانى داشته
       باشد، سهم مادرش يك ششم است، [اين تقسيم
       ميراث‌] پس از عمل به وصيتى كه كرده است
       يا پرداخت وامى كه دارد [انجام مى‌گيرد]
       شما نمى‌دانيد كه پدرانتان يا پسرانتان
       كداميك بيشتر به شما سود مى‌رسانند،
       [اين احكام‌] فريضه الهى است، و خداوند
       داناى فرزانه است‌
       [12] و اگر زنان شما فرزندى نداشته باشند،
       نيمى از تركه، و اگر فرزند داشته باشند،
       يك چهارم تركه، پس از [عمل به‌] وصيتى كه
       كرده‌اند يا [پرداخت‌] وامى كه دارند،
       از آن شماست، و اگر فرزندى نداشته باشيد
       يك چهارم، و اگر فرزندى داشته باشيد يك
       هشتم از تركه شما، پس از [عمل به‌] وصيتى
       كه كرده‌ايد يا [پرداخت‌] وامى كه
       داريد، از آن ايشان [همسران‌] است، و اگر
       مردى يا زنى كه از او ارث مى‌برند كلاله
       [بى‌فرزند و بى‌پدر و مادر] باشد و
       برادر يا خواهرى داشته باشد، براى هر يك
       از آنان يك ششم [تركه‌] است، و اگر
       [خويشاوندان كلاله‌] بيش از اين [دو]
       باشند، در آن صورت همه آنان پس از قبول
       وصيت و عمل به آن يا پرداخت وام [متوفى‌]
       در يك سوم شريكند، و بايد كه وصيت [به حال
       ورثه‌] زيان رسان [مازاد بر ثلث‌]
       نباشد، اين سفارش الهى است و خداوند
       داناى بردبار است‌
       [13] اين احكام الهى است و هركس از خداوند
       و پيامبر او اطاعت كند، او را به
       بوستانهايى كه جويباران از فرودست آن
       جارى است، در مى‌آورد كه جاودانه در
       آنند، و آن رستگارى بزرگى است‌
       [14] و هركس از فرمان خداوند و پيامبر او
       سرپيچد و از حدود مقرر او تجاوز كند، او
       را به آتشى درآورد كه جاودانه در آن است
       و عذابى خفت‌بار [در پيش‌] دارد
       [15] و از زنان شما كسانى كه مرتكب
       ناشايستى [زنا] مى‌شوند، بايد بر آنان
       چهار شاهد از خود [مردان مسلمان‌]
       بگيريد، آنگاه اگر شهادت دادند، آنان را
       در خانه‌ها محبوس نگه داريد، تا مرگ
       فراگيردشان، يا خداوند راهى برايشان
       مقرر كند
       [16] و كسانى را كه مرتكب آن [ناشايستى،
       زنا] شوند برنجانيد، آنگاه اگر توبه
       كردند و به صلاح آمدند، از آنان دست
       برداريد كه خداوند توبه‌پذير مهربان
       است‌
       [17] جز اين نيست كه خداوند توبه كسانى را
       مى‌پذيرد كه از روى نادانى كار
       ناشايستى مى‌كنند، سپس به زودى توبه
       مى‌كنند، خداوند از اينان در مى‌گذرد و
       خدا داناى فرزانه است‌
       [18] و توبه كسانى كه مرتكب كارهاى
       ناشايست مى‌شوند، و سرانجام چون مرگ
       هريكشان فرارسد گويند اينك توبه كردم،
       پذيرفته نيست، و نيز توبه كسانى كه در
       حال كفر مى‌ميرند، براى اينان عذابى
       دردناك آماده ساخته‌ايم‌
       [19] اى مؤمنان بر شما روا نيست كه زنان را
       بر خلاف ميلشان ميراث بريد [و آنان را به
       اجبار در حباله نكاح خود نگاه داريد] و
       بر آنان سختگيرى نكنيد تا بخشى از چيزى
       را كه به آنان بخشيده‌ايد پس بگيريد،
       مگر آنكه مرتكب ناشايستى آشكارى شوند، و
       با آنان خوشرفتارى كنيد و اگر آنان را
       خوش نداريد [بدانيد كه‌] چه بسا چيزى را
       ناخوش بداريد و خداوند در آن خير بسيار
       نهاده باشد
       [20] و اگر مى‌خواهيد همسرى را جانشين
       همسرى [زن پيشين خود] كنيد و به يكى از
       آنها مال هنگفتى [به عنوان مهر] داده
       بوديد، چيزى از آن را باز پس نگيريد، آيا
       با بهتان و گناهى آشكار، آن را باز پس
       مى‌گيريد؟
       [21] و چگونه آن را باز پس مى‌گيريد، و
       حال آنكه با همديگر خلوت [و همخوابگى‌]
       كرده‌ايد و آنان از شما پيمان استوارى
       گرفته‌اند
       [22] و با زنانى كه پدرانتان ازدواج
       كرده‌اند، ازدواج نكنيد، مگر آنچه در
       گذشته رخ داده باشد، چرا كه اين كار
       ناشايست و منفور و بى‌روشى است‌
       [23] [نكاح‌] مادرانتان و دخترانتان و
       خواهرانتان و عمه‌هايتان و
       خاله‌هايتان و دختران برادرتان و
       دختران خواهرتان و مادران [دايگانى‌] كه
       شما را شير داده‌اند و خواهران
       رضاعى‌تان و مادران زنانتان و دختران
       زنانتان [دختر اندرهايى‌] كه در دامان
       [تربيت و] نگهدارى شما هستند -در صورتى كه
       از زنانى باشند كه با آنان آميزش جنسى
       كرده‌ايد، و اگر آميزش جنسى نكرده
       باشيد، گناهى بر شما نيستو [عروسان يا]
       همسران پسرانتان -پسرانى كه از صلب
       خودتان هستندبر شما حرام گرديده است، و
       [همچنين‌] جمع بين دو خواهر [در يك
       زمان‌]، مگر آنچه در گذشته رخ داده
       باشد، كه خداوند آمرزگار مهربان است‌
       [24] و [همچنين‌] زنان شوهردار، مگر ملك
       يمين [كنيز]تان، اين فريضه الهى است كه
       بر شما مقرر گرديده است، و فراتر از
       اينان بر شما حلال گرديده است كه با صرف
       اموال خويش، پاكدامنانه و نه
       پليدكارانه، آن را به دست آوريد، و
       آنانكه [به صورت متعه‌] از آنان
       برخوردار شويد، بايد مهرهايشان را كه بر
       عهده شما مقرر است، بپردازيد، و در آنچه
       پس از تعيين [در مدت يا مهر تغيير دهيد
       يا] به توافق رسيد، گناهى بر شما نيست،
       كه خداوند داناى فرزانه است‌
       [25] و هركس از شما كه توانائى مالى
       نداشته باشد كه با زنان آزاد مؤمن
       ازدواج كند [بهتر است‌] با ملك
       يمينهايتان، از كنيزان مؤمن، ازدواج
       كند، و خداوند به ايمان شما داناتر است،
       همه از يكديگريد، پس با اجازه سرپرستشان
       با آنان ازدواج كنيد و مهرهايشان را به
       وجه پسنديده به ايشان بدهيد [در حالى
       كه‌] پاكدامنان غير پليدكار باشند، و
       دوست‌گيران نهانى نباشند، آنگاه چون
       ازدواج كردند، اگر مرتكب ناشايستى [زنا]
       شدند، مجازات آنان به اندازه نصف
       مجازاتى است كه بر زنان آزاد مقرر است،
       اين حكم [ازدواج با كنيزان‌] براى كسى از
       شماست كه از آلايش گناه بترسد، و
       شكيبائى [و پاكدامنى‌] پيشه‌كردن
       برايتان بهتر است، و خداوند آمرزگار
       مهربان است‌
       [26] خداوند مى‌خواهد [احكام خويش را]
       براى شما روشن سازد و شما را به سيره و
       سنت [حسنه‌] پيشينيان راهبر شود و از شما
       درگذرد و خداوند داناى فرزانه است‌
       [27] و خداوند مى‌خواهد از شما درگذرد و
       كسانى كه پيرو شهواتند مى‌خواهند كه
       كجروى بزرگى پيشه كنند
       [28] خداوند مى‌خواهد بر شما آسان گيرد و
       انسان ناتوان آفريده شده است‌
       [29] اى مؤمنان اموال همديگر را به ناروا
       مخوريد، مگر آنكه دادوستدى به توافق
       خودتان باشد، و خودتان را نكشيد چرا كه
       خداوند با شما مهربان است‌
       [30] و هركس از روى سركشى و ستم چنين كند،
       او را به آتشى در خواهيم آورد و اين امر
       بر خداوند آسان است‌
       [31] اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى
       شده‌ايد، پرهيز كنيد، سيئات شما را
       مى‌زداييم و شما را به جايگاهى شايسته
       درمى‌آوريم‌
       [32] و چيزى را كه خداوند بدان بعضى از شما
       را بر ديگرى برترى بخشيده است، آرزو
       مكنيد، مردان را از كار و كردار خويش
       بهره‌اى و زنان را [نيز] از كار و كردار
       خويش بهره‌اى معين است و [هر چه خواهيد]
       از فضل الهى بخواهيد، و خداوند از همه
       چيز آگاه است‌
       [33] براى همه در آنچه پدر و مادر و
       خويشاوندان نزديك به جا گذاشته‌اند،
       ميراث برانى قرار داده‌ايم، و نيز
       كسانى كه با آنان پيمان بسته‌ايد،
       بهره‌شان را [از ارث‌] بدهيد، كه خداوند
       بر همه چيزى گواه است‌
       [34] مردان بايد بر زنان مسلط باشند چرا
       كه خداوند بعضى از انسانها را بر بعضى
       ديگر برترى بخشيده است، و نيز از آن روى
       كه مردان از اموال خويش [براى زنان‌] خرج
       مى‌كنند، زنان شايسته آنانند كه مطيع و
       به حفظ الهى در نهان خويشتندار هستند، و
       زنانى كه از نافرمانيشان نگرانيد، بايد
       نصيحتشان كنيد و [سپس‌] در خوابگاهها از
       آنان دورى كنيد [و سپس اگر لازم افتاد]
       آنان را ترک کنید آنگاه اگر از شما اطاعت
       كردند، ديگر بهانه جويى [و زياده‌روى‌]
       نكنيد، خداوند بلندمرتبه بزرگوار است‌
       [35] و اگر از بالا گرفتن اختلاف بين آنان
       بيمناك بوديد، داورى از خانواده مرد و
       داورى از خانواده زن تعيين كنيد، كه چون
       به اصلاح [ذات‌البين‌] كوشند، خداوند
       بين آنان الفت و آشتى برقرار خواهد
       ساخت، چرا كه خداوند دانا و آگاه است‌
       [36] و خداوند را بپرستيد و چيزى را براى
       او شريك نياوريد و به پدر و مادر و به
       خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و
       همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و
       در راه مانده و ملك يمين خود نيكى كنيد،
       [و بدانيد] كه خداوند كسى را كه متكبر
       فخرفروش باشد، دوست ندارد
       [37] [همان‌] كسانى كه بخل مى‌ورزند و
       مردمان را به بخل وامى‌دارند و آنچه
       خداوند از فضل خويش به آنان بخشيده
       پنهان مى‌دارند، و براى كافران عذابى
       خفت‌بار آماده ساخته‌ايم‌
       [38] و كسانى كه اموالشان را براى نمايش
       در چشم مردمان، مى‌بخشند و به خداوند و
       روز بازپسين ايمان ندارند، و كسى كه
       شيطان همنشين او باشد، چه بد همنشينى
       دارد
       [39] و آنان را چه زيان داشت اگر به خداوند
       و روز بازپسين ايمان مى‌آوردند و از
       آنچه روزيشان داده بود، مى‌بخشيدند؟ و
       خداوند به [احوال‌] آنان داناست‌
       [40] خداوند به اندازه ذره‌اى نيز ستم
       نمى‌كند، و اگر حسنه‌اى باشد [و از كسى
       سر بزند] به آن دو چندان پاداش مى‌دهد و
       از پيشگاه خود [به بندگان‌] پاداش
       بيكران مى‌بخشد
       [41] و حال [آنان‌] چگونه باشد آنگاه كه از
       هر امتى شاهدى به ميان آوريم و تو را
       گواه بر اينان آوريم‌
       [42] در چنين روز كسانى كه كفرورزيده و از
       پيامبر سر پيچيده‌اند آرزو كنند كاش
       زمين [آنان را فرو برد و] بر آنان هموار
       گردد و سخنى را از خداوند پنهان
       نمى‌توانند داشت‌
       [43] اى مؤمنان در حال مستى به نماز نزديك
       نشويد، تا زمانى كه بدانيد كه چه
       مى‌گوييد، همچنين هنگامى كه جنب هستيد
       نيز به نماز [و مسجد] نزديك نشويد، مگر
       آنكه راهگذر باشيد تا زمانى كه غسل
       كنيد، و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا
       يكى از شما از موضع قضاى حاجت بازگشت، يا
       با زنان تماس [جنسى‌] گرفتيد، آنگاه آب
       نيافتيد [بايد] بر خاكى پاك تيمم كنيد و
       چهره‌ها و دستهايتان را به آن مسح كنيد،
       كه خداوند بخشاينده مهربان است‌
       [44] آيا احوال كسانى را كه بهره‌اى از
       كتاب آسمانى دارند ندانسته‌اى كه
       خريدار گمراهى‌اند و مى‌خواهند كه شما
       نيز از راه بيراه باشيد
       [45] و خداوند به دشمنان شما [از شما]
       آگاه‌تر است و خدا يار و ياور شما بس‌
       [46] از يهوديان كسانى هستند كه كلمات را
       جا به جا مى‌كنند و از راه زبان بازى و
       براى طعنه‌زدن به دين [اسلام‌] [به
       زبان‌] مى‌گويند شنيديم و [در دل
       مى‌گويند] نپذيرفتيم و بشنو سخن ما و
       نشنيده بگير و "راعنا" [را به شيوه
       نادرستى‌] مى‌گويند، حال آنكه اگر
       مى‌گفتند شنيديم و اطاعت كرديم و سخن ما
       را بشنو و در كار ما بنگر، براى آنان
       بهتر و استوارتر بود، ولى خداوند آنان
       را به سبب كفرشان دچار لعنت خويش ساخته و
       جز اندكى ايمان نمى‌آورند
       [47] اى اهل كتاب، پيش از آنكه چهره‌هايى
       را مسخ و محو كنيم و آنها را
       واپس‌گردانيم، يا ايشان را همانند
       اصحاب سبت [حرمت شكنان شنبه‌] دچار لعنت
       كنيم، به آنچه فرو فرستاده‌ايم و
       همخوان كتاب شماست، ايمان آوريد [و
       بدانيد] كه امر الهى انجام پذير است‌
       [48] [بدانيد كه‌] خداوند اين را كه برايش
       شريك قائل شوند، نمى‌بخشد، و هر گناهى
       را كه فروتر از آن است، براى كسى كه
       بخواهد مى‌بخشد، و هركس كه به خدا
       شرك‌ورزد، در حقيقت گناه عظيمى را به
       گردن گرفته است‌
       [49] آيا احوال كسانى را كه خود را نيك و
       پاك مى‌شمارند ندانسته‌اى؟ چنين نيست،
       بلكه خداوند هركس را كه بخواهد نيك و پاك
       مى‌دارد، و به اندازه ذره ناچيزى نيز بر
       آنان ستم نمى‌رود
       [50] بنگر كه چگونه بر خداوند دروغ
       مى‌بندد و همين گناه به اين آشكارى بس‌
       [51] آيا احوال كسانى را كه بهره‌اى از
       كتاب آسمانى دارند، ندانسته‌اى كه به
       "جبت" و "طاغوت" ايمان مى‌ورزند و درباره
       كافران مى‌گويند كه اينان از مؤمنان
       راه يافته‌ترند
       [52] اينان كسانى هستند كه خداوند
       لعنتشان كرده است و كسى كه خدا لعنتش
       كرده باشد، ياورى برايش نخواهى يافت‌
       [53] يا مگر آنان را بهره‌اى از
       فرمانروايى است كه باز هم به اندازه ذره
       ناچيزى به مردم نمى‌بخشند
       [54] يا مگر به خاطر آنچه خداوند از لطف
       خويش [به بعضى از] مردمان بخشيده به آنان
       رشك مى‌برند؟ ما به خاندان ابراهيم
       كتاب آسمانى و نبوت داده‌ايم و به آنان
       فرمانروايى بزرگى بخشيده‌ايم‌
       [55] پس برخى از آنان به آن ايمان آوردند،
       و دسته‌اى از ايشان از آن اعراض كردند و
       [اينان را] آتش افروخته جهنم بس است‌
       [56] كسانى كه آيات ما را انكار
       كرده‌اند، به آتشى در خواهيمشان آورد
       كه هر چه پوستهايشان پخته [و فرسوده‌]
       شود به جاى آنها پوستهاى ديگر آوريم، تا
       عذاب را بچشند، خداوند پيروزمند فرزانه
       است‌
       [57] و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى
       شايسته كرده‌اند، به بوستانهايى در
       خواهيمشان آورد كه جويباران از فرودست
       آن جارى است و جاودانه در آنند، و در
       آنجا جفتهايى پاكيزه دارند و آنان را به
       سايه سارى سايه‌گستر در خواهيم آورد
       [58] خداوند به شما فرمان مى‌دهد كه
       امانتها را به صاحبان آنها بازگردانيد،
       و چون بين مردم داورى مى‌كنيد دادگرانه
       داورى كنيد، خداوند به امرى نيك پندتان
       مى‌دهد، كه خداوند شنواى بيناست‌
       [59] اى مؤمنان از خداوند و پيامبر و
       اولوالامرتان اطاعت كنيد، و اگر به
       خداوند و روز بازپسين ايمان داريد،
       هرگاه در امرى [دينى‌] اختلاف‌نظر
       يافتيد، آن را به [كتاب‌] خدا و [سنت‌]
       پيامبر عرضه بداريد كه اين بهتر و نيك
       انجام‌تر است‌
       [60] آيا داستان كسانى را كه گمان
       مى‌برند به آنچه بر تو نازل شده و به
       آنچه پيش از تو نازل شده، ايمان دارند،
       ندانسته‌اى كه مى‌خواهند به طاغوت
       داورى برند و حال آنكه به آنان دستور
       داده شده است كه به آن كفر بورزند و
       شيطان مى‌خواهد آنان را به گمراهى دور و
       درازى بكشاند
       [61] و چون به آنان گفته شود به سوى
       [قرآن‌] فرو فرستاده الهى و پيامبر
       آييد، منافقان را مى‌بينى كه به كلى از
       تو اعراض مى‌كنند
       [62] چگونه باشد آنگاه كه به خاطر كار و
       كردار پيشينشان مصيبتى به آنان رسد،
       آنگاه به نزد تو آمده به خدا سوگند
       مى‌خورند كه جز نيكى و همراهى قصدى
       نداشتيم‌
       [63] اينان كسانى هستند كه خداوند ما
       فى‌الضميرشان را مى‌داند، پس از ايشان
       روى بگردان و پندشان ده و به آنان سخنى
       رسا كه در دلشان مؤثر افتد بگو
       [64] و هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر آنكه به
       توفيق الهى از او فرمانبردارى شود، و
       اگر هنگامى كه به خويشتن ستم كردند به
       نزد تو مى‌آمدند و از خداوند آمرزش
       مى‌خواستند و پيامبر هم برايشان آمرزش
       مى‌خواست، خداوند را توبه‌پذير مهربان
       مى‌يافتند
       [65] چنين نيست و سوگند به پروردگارت كه
       ايمان نياورده‌اند مگر آنكه در اختلافى
       كه دارند تو را داور كنند، آنگاه در آنچه
       داورى كردى هيچ دلتنگى در خود نيابند و
       به خوبى [به حكم تو] گردن بگذارند
       [66] و اگر بر آنان مقرر داشته بوديم كه
       خودتان را بكشيد يا از خانه و
       كاشانه‌تان بيرون رويد، جز اندكى از
       آنان آن كار را نمى‌كردند، و اگر آنچه
       به آنان اندرز داده شد انجام مى‌دادند
       بى‌شك برايشان بهتر و در ثبات قدم ايشان
       مؤثرتر بود
       [67] و در آن صورت از پيشگاه خود به ايشان
       پاداش عظيمى مى‌بخشيديم‌
       [68] و به راهى راست هدايتشان مى‌كرديم‌
       [69] و كسانى كه از خداوند و پيامبر اطاعت
       كنند، در زمره كسانى‌اند كه خداوند بر
       آنان انعام فرموده است، اعم از پيامبران
       و صديقان و شهيدان و صالحان، و اينان نيك
       رفيقانى هستند
       [70] اين بخشش الهى است و خدا دانايى
       بسنده است‌
       [71] اى مؤمنان سلاح خود را برگيريد و
       گروه گروه يا دسته‌جمعى رهسپار شويد
       [72] و از شما كسى هست كه پا سست مى‌كند و
       چون مصيبتى به شما رسد مى‌گويد خدا به
       من رحم كرد كه همراه آنان حاضر نبودم‌
       [73] و چون به شما خير و خوبيى از خداوند
       برسد، در حالى كه گويى بين شما و او
       هيچ‌گونه دوستى نيست مى‌گويد اى كاش من
       همراه ايشان بودم تا به سعادت بزرگى
       نايل مى‌شدم‌
       [74] و كسانى كه زندگانى دنيا را به آخرت
       فروخته‌اند، بايد در راه خدا كارزار
       كنند، و هركس كه در راه خدا كارزار كند و
       كشته يا پيروز شود، به زودى به او پاداشى
       عظيم مى‌بخشيم‌
       [75] و چرا در راه خدا و در راه
       [آزادسازى‌] مردان و زنان و كودكان
       مستضعف -كه مى‌گويند پروردگارا ما را از
       اين شهرى كه اهلش ستمگرند خارج فرما و از
       سوى خويش براى ما يارى و ياورى
       بگماركارزار نكنيد؟
       [76] مؤمنان در راه خدا كارزار مى‌كنند و
       كافران در راه طاغوت، آرى با دوستداران
       شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان [در
       نهايت‌] ضعيف است‌
       [77] آيا داستان كسانى را كه به آنان گفته
       شد [عجالتا] دست از جهاد نگه داريد و نماز
       را برپا داريد و زكات بپردازيد
       ندانسته‌اى؟ كه چون بر آنان جهاد مقرر
       گشت، آنگاه گروهى از آنان از مردم
       [مشركان مكه‌] چنان مى‌ترسيدند كه بايد
       از خداوند ترسيد، يا حتى از آن شديدتر، و
       [در دل‌] مى‌گفتند پروردگارا چرا بر ما
       جهاد را مقرر داشتى، كاش ما را تا زمانى
       نزديك واپس مى‌داشتى، بگو بهره دنيا
       ناچيز است و براى كسى كه تقوا پيشه كند
       آخرت بهتر است، و بر شما به اندازه ذره
       ناچيزى هم ستم نخواهد رفت‌
       [78] هر جا كه باشيد -ولو در دژهاى استوار
       سر به فلك كشيدهمرگ شما را فراخواهد
       گرفت، و چون به ايشان خيرى برسد
       مى‌گويند اين از سوى خداوند است، و اگر
       شرى به ايشان برسد مى‌گويند اين از سوى
       توست، بگو همه از سوى خداوند است، اين
       گروه را چه مى‌شود كه به نظر نمى‌رسد
       سخنى دريابند
       [79] هر خيرى كه به تو برسد از سوى خداوند
       است و هر شرى كه به تو برسد از خود توست،
       و تو را به پيامبرى براى مردمان
       فرستاده‌ايم و خداوند گواهى را كافى
       است‌
       [80] هركس از پيامبر اطاعت كند در حقيقت
       از خداوند اطاعت كرده است، و هركس سر
       پيچد [بدان‌] كه تو را نگهبان ايشان
       نفرستاده‌ايم‌
       [81] مى‌گويند سمعا و طاعة، ولى چون از
       نزد تو بيرون مى‌روند، گروهى از آنان
       شبانه چيزى جز آنچه تو گفته‌اى
       مى‌سگالند و خداوند سگالش شبانه‌شان
       را مى‌نويسد، پس از آنان روى بگردان و
       بر خداوند توكل كن و خداوند كارسازى را
       كافى است‌
       [82] آيا در [معانى‌] قرآن نمى‌انديشند؟
       و اگر از نزد كسى غير از خدا بود، در آن
       اختلاف بسيار مى‌يافتند
       [83] و چون به ايشان خبرى كه مايه آرامش يا
       نگرانى است برسد، آن را فاش مى‌سازند،
       حال آنكه اگر آن را به پيامبر و
       اولوالامر عرضه مى‌داشتند، آنگاه اهل
       استنباط ايشان، به [مصلحت‌] آن پى
       مى‌بردند، و اگر بخشش و رحمت الهى بر
       شما نبود، جز عده‌اى اندكشمار همه از
       شيطان پيروى مى‌كرديد
       [84] پس در راه خدا كارزار كن، تو
       عهده‌دار كسى جز خود نيستى و مؤمنان را
       نيز [به كارزار] تشويق كن، چه بسا خداوند
       بلاى كافران را [از شما] بگرداند و عذاب
       الهى سخت‌تر و خداوند سختگيرتر است‌
       [85] هركس كه شفاعت پسنديده‌اى كند از
       [خير] آن نصيب برد و هركس كه شفاعت
       ناپسنديده‌اى كند از [شر] آن نصيب برد، و
       خداوند بر هر چيز مقتدر است‌
       [86] و چون شما را به تحيتى بنوازند، با
       تحيتى بهتر از آن، يا همانند آن، پاسخ
       دهيد، كه خداوند حسابگر همه چيز است‌
       [87] خداوند كسى است كه خدايى جز او نيست،
       همو شما را در روز قيامت كه در
       [فرارسيدن‌] آن شكى نيست، گرد مى‌آورد،
       و كيست از خدا راستگوتر
       [88] از چيست كه شما درباره منافقان دو
       گروه شده‌ايد و حال آنكه خداوند آنان را
       به خاطر كار و كردارشان سرنگون ساخته
       است، آيا مى‌خواهيد كسى را كه خداوند در
       گمراهى‌اش وانهاده است، رهنمايى كنيد؟
       و حال آنكه هرگز براى كسى كه خداوند در
       گمراهى‌اش وانهاده، بيرون شدى نخواهى
       يافت‌
       [89] [آنان‌] خوش دارند كه شما نيز مانند
       ايشان كفر بورزيد و در نتيجه همانند
       باشيد، پس هيچ‌كس از آنان را دوست
       نگيريد، مگر آنكه [همانند شما] در راه
       خدا هجرت كنند، و اگر رويگردان شدند،
       ايشان را هرجا كه يافتيد به اسارت
       بگيريد و بكشيد و از آنان [براى خود] يار
       و ياور نگيريد
       [90] مگر كسانى كه با قومى كه بين شما و
       ايشان پيمانى هست، پيوند دارند، يا به
       نزد شما مى‌آيند و دلهايشان تنگ است از
       اينكه با شما يا با قوم خويش كارزار
       كنند، و اگر خدا مى‌خواست آنان را بر
       شما چيره مى‌ساخت و با شما به كارزار
       برمى‌خاستند، ولى اگر از شما كناره
       گرفتند و با شما كارزار نكردند و از در
       تسليم و اسلام وارد شدند، خداوند به شما
       اجازه مبارزه با آنان نمى‌دهد
       [91] و ديگرانى را خواهيد يافت كه
       مى‌خواهند هم از شما در امان باشند، و
       هم از قوم خودشان، هر بار كه به فتنه شرك
       بازگردانده شوند، در دام آن گرفتار
       آيند، ولى اگر از شما كناره نگرفتند و از
       در تسليم و اسلام وارد نشدند، و دست از
       شما باز نداشتند، آنگاه هرجا كه
       يافتيدشان به اسارت بگيريد و بكشيد،
       اينانند كه دست شما را در مبارزه با آنان
       باز گذارده‌ايم‌
       [92] و هيچ مؤمنى نبايد هيچ مؤمنى را
       بكشد، مگر از روى خطا، و هركس كه مؤمنى
       را به خطا بكشد، بر اوست كه [به كفاره‌]
       برده مؤمنى را آزاد كند و خونبهايى به
       خانواده او بدهد، مگر آنكه آنان درگذرند
       و ببخشند، و اگر [مقتول‌] مؤمن و از قومى
       باشد كه دشمن شما هستند، [قاتل‌] بايد
       برده مؤمنى را آزاد كند، و اگر [مقتول‌]
       از قومى باشد كه بين شما و ايشان پيمانى
       هست، آنگاه [قاتل‌] بايد خونبهايى به
       خانواده او [مقتول‌] بپردازد و برده
       مؤمنى آزاد كند، و كسى كه [برده‌] نيابد
       بر اوست كه دو ماه پياپى روزه بگيرد، اين
       توبه‌پذيرى خداوند است و خداوند داناى
       فرزانه است‌
       [93] و هركس مؤمنى را عمدا بكشد، جزاى او
       جهنم است كه جاودانه در آن بماند و
       خداوند بر او خشم گيرد و لعنتش كند و
       براى او عذابى عظيم آماده سازد
       [94] اى مؤمنان چون در راه خدا سفر كنيد،
       به درستى پرس و جو كنيد، و به كسى كه با
       شما از در تسليم و اسلام وارد شود،
       مگوييد كه مؤمن نيستى تا بدين وسيله
       بهره دنيوى ببريد، چرا كه غنايم بسيار
       در نزد خداوند است، در گذشته اين گونه
       [بى‌پروا] بوديد، ولى خداوند بر شما منت
       نهاد، پس به درستى پرس و جو كنيد، كه
       خداوند به آنچه مى‌كنيد آگاه است‌
       [95] جهادگريزان مؤمن، بجز آسيب‌مندان،
       با جهادگران به مال و جان در راه خدا
       برابر نيستند، خداوند جهادگران به مال و
       جان را بر جهادگريزان به مرتبتى برترى
       داده است، و همگان را خداوند وعده پاداش
       نيك [بهشت‌] داده است، و خداوند
       جهادگران را بر جهادگريزان به پاداشى
       عظيم برترى داده است‌
       [96] اين درجات و آمرزش و رحمت از سوى اوست
       و خداوند آمرزگار مهربان است‌
       [97] كسانى كه فرشتگان جانشان را
       مى‌گيرند و آنان بر خود ستم روا
       داشته‌اند، به ايشان گويند در چه حال
       بوديد؟ گويند ما در سرزمين خود مستضعف
       بوديم، گويند آيا مگر زمين خداوند وسيع
       نبود كه بتوانيد در آن [به هر كجا كه
       خواهيد] هجرت كنيد؟ سرا و سرانجام اينان
       جهنم است و چه بد سرانجامى است‌
       [98] مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف كه
       نمى‌توانند چاره‌اى بينديشند و راه به
       جايى نمى‌برند
       [99] اينان را باشد كه خداوند ببخشايد و
       خداوند بخشاينده آمرزگار است‌
       [100] و هر كس كه در راه خدا هجرت كند، در
       روى زمين سرپناه بسيار و گشايش [در كار]
       مى‌يابد و هركس كه از خانه و كاشانه
       خويش به عزم هجرت در راه خدا و پيامبرش
       بيرون رود، سپس مرگش فرارسد، حقا كه
       پاداش او بر خداوند است و خداوند
       آمرزگار مهربان است‌
       [101] و چون رهسپار سفر باشيد، بر شما
       گناهى نيست كه اگر مى‌ترسيد كه مبادا
       كافران شما را در بلا افكنند، نماز خود
       را كوتاه كنيد و به راستى كه كافران
       آشكارا دشمن شما هستند
       [102] و چون در ميان آنان بودى و خواستى
       براى آنان اقامه نماز كنى، بايد گروهى
       از آنان با تو [به نماز] برخيزند و
       سلاحهاى خود را نيز برگيرند، و چون به
       سجده روند، گروه ديگر در پشت شما
       [ايستاده‌] باشند و سپس گروه ديگر كه
       هنوز نماز نخوانده‌اند، پيش آيند و
       همراه تو نماز بگزارند و احتياط خود را
       حفظ كنند و سلاحهاى خود را همراه داشته
       باشند، [چرا كه‌] كافران خوش دارند كه
       كاش شما از سلاحها و ساز و برگتان غافل
       باشيد تا بناگاه به يك حمله بر شما
       بتازند، و بر شما گناهى نيست كه اگر از
       ياران [يا موانع ديگر] در رنج يا بيمار
       بوديد، سلاحهايتان را بر زمين بگذاريد،
       ولى احتياطتان را داشته باشيد، خداوند
       براى كافران عذابى خواركننده آماده
       ساخته است‌
       [103] و چون نمازتان را برگزار كرديد،
       خداوند را [در همه حال‌] ايستاده و نشسته
       و بر پهلو خفته ياد كنيد و چون امن و
       آسايش يافتيد نماز را [به درستى‌] بر پا
       داريد، كه نماز بر مؤمنان واجب [و
       عبادتى‌] زماندار است‌
       [104] در پيگرد قوم مشرك، سستى نورزيد
       [زيرا] اگر شما درد و رنجى كشيده باشيد،
       آنان نيز همانند رنجى كه شما مى‌بريد،
       رنج برده‌اند، وانگهى شما اميدى به
       خداوند داريد كه آنان ندارند، و خداوند
       داناى فرزانه است‌
       [105] ما كتاب آسمانى را به راستى و درستى
       بر تو نازل كرديم تا [بر مبناى آن و] به
       مدد آنچه خداوند به تو باز نموده است،
       بين مردم داورى كنى، و مدافع
       خيانت‌پيشگان مباش‌
       [106] و از خداوند آمرزش بخواه كه خداوند
       آمرزگار مهربان است‌
       [107] و از كسانى كه بر خود خيانت روا
       داشته‌اند، دفاع مكن كه خداوند
       خيانتگران گنهكار را دوست ندارد
       [108] اينان با مردم پنهانكارى مى‌كنند،
       ولى نمى‌توانند چيزى را از خداوند
       پنهان بدارند، چرا كه او در زمانى كه
       شبانه سخنان ناپسند مى‌گويند، همراه
       آنان است و خداوند به آنچه مى‌كنند چيره
       است‌
       [109] بهوش باشيد كه گيريم شما از ايشان در
       زندگانى دنيا دفاع كرديد، آنگاه در روز
       قيامت چه كسى از آنان در برابر خداوند
       دفاع مى‌كند يا چه كسى نگهبان ايشان
       است؟
       [110] و هركس بدى يا بر خويش ستم كند، سپس
       از خداوند آمرزش بخواهد، خدا را
       آمرزگارى مهربان مى‌يابد
       [111] و هركس مرتكب گناهى شود، به زيان
       خويش چنين كارى كرده است، و خداوند
       داناى فرزانه است‌
       [112] و كسى كه مرتكب خطا يا گناهى شود،
       سپس آن را به گردن بيگناهى بيندازد، زير
       بار بهتان و گناهى آشكار رفته است‌
       [113] و اگر لطف و رحمت الهى در حق تو نبود،
       گروهى از ايشان كوشيده بودند كه تو را
       گمراه كنند و در واقع كسى را جز خود را
       گمراه نكنند و كوچكترين زيانى به تو
       نرسانند و خداوند بر تو كتاب و حكمت نازل
       كرد و [به وحى خويش‌] به تو چيزى را كه
       نمى‌دانستى آموخت و لطف الهى بر تو
       بسيار است‌
       [114] در اغلب رازگويى‌هاى ايشان خيرى
       نيست، مگر آنكه كسى به صدقه يا به
       نيكوكارى يا اصلاح بين مردم بپردازد و
       هر كس كه در طلب خشنودى خداوند چنين كارى
       كند، به زودى به او پاداش بزرگى خواهيم
       داد
       [115] و هركس پس از آنكه حق و هدايت برايش
       آشكار شد با پيامبر مخالفت كند و راهى جز
       راه مسلمانان در پيش گيرد، او را با مراد
       خويش وامى‌گذاريم و به دوزخش در
       مى‌آوريم و چه بد سرانجامى است‌
       [116] خداوند [اين گناه را] نمى‌آمرزد كه
       برايش شريك قائل شوند، و جز اين [هر
       گناهى‌] را براى هركس كه بخواهد
       مى‌آمرزد و هركس به خداوند شرك‌ورزد،
       دچار گمراهى دور و درازى شده است‌
       [117] اينان به جاى خداوند جز مادگانى را
       نمى‌پرستند، و جز شيطان سركش را پرستش
       نمى‌كنند
       [118] كه خداوند او را گرفتار لعنت كرد و
       او گفت از بندگان تو سهم معينى
       برمى‌گيرم‌
       [119] و آنگاه آنان را به گمراهى مى‌كشانم
       و به [دام‌] آرزوهاى دور و دراز
       مى‌اندازم و مى‌فرمايمشان تا گوشهاى
       چارپايان را ببرند و مى‌فرمايمشان تا
       آفرينش الهى را دگرگون كنند، و هركس كه
       شيطان را به جاى خداوند دوست گيرد،
       آشكارا زيانكار شده است‌
       [120] به آنان وعده مى‌دهد و ايشان را به
       [دام‌] آرزو مى‌اندازد و شيطان وعده‌اى
       جز فريب به آنان نمى‌دهد
       [121] سرا و سرانجام ايشان جهنم است و
       گريزگاهى از آن ندارند
       [122] و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى
       شايسته كرده‌اند، زودا كه به
       بوستانهايى درآوريمشان كه جويباران از
       فرودست آن جارى است [و] جاودانه در آنند،
       وعده الهى حق است و كيست راستگوتر از
       خدا؟
       [123] [وعده الهى‌] بر وفق آرزوهاى شما و
       آرزوهاى اهل كتاب نيست، هركس مرتكب
       ناشايستى شود، جزاى آن را مى‌يابد و
       براى خود در برابر خداوند يار و ياورى
       نمى‌يابد
       [124] و هركس از زن و مرد كه كارهاى شايسته
       كند و مؤمن باشد، وارد بهشت مى‌شود و به
       اندازه ذره ناچيزى نيز به آنان ستم
       نمى‌رود
       [125] چه كسى بهدين‌تر از كسى است كه روى
       دل به درگاه خدا آورد و نيكوكار باشد و
       از آيين پاك ابراهيم پيروى كند و خداوند
       ابراهيم را [همچون‌] دوست خود برگرفته
       است‌
       [126] آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است
       از آن خداوند است و خداوند بر همه چيز
       چيره است‌
       [127] و از تو درباره زنان نظرخواهى
       مى‌كنند، بگو خداوند درباره آنان فتوا
       مى‌دهد -و نيز در آنچه از كتاب بر شما
       خوانده مى‌شود، آمده استكه [حكم او]
       درباره دختران يتيمى كه حق مقرر آنان را
       نمى‌پردازيد، و ميل به ازدواج با آنان
       نداريد و نيز كودكان مستضعف [يتيم و
       محروم‌] اين است كه در حق يتيمان به عدل
       و انصاف بكوشيد و هر خيرى كه انجام دهيد
       خداوند از آن آگاه است‌
       [128] و اگر زنى از ناسازگارى يا
       رويگردانى شوهرش بيمناك باشد، بر آن دو
       گناهى نيست كه بين خود صلحى كنند، و صلح
       بهتر است، و آزمندى در دلها خانه دارد، و
       اگر نيكوكارى و پارسايى كنيد، خداوند به
       آنچه مى‌كنيد آگاه است‌
       [129] و هر قدر هم كه بكوشيد و بخواهيد
       نمى‌توانيد بين زنان به عدل و انصاف
       رفتار كنيد، پس [در ميل به ديگرى‌] پا را
       از حد فراتر مگذاريد تا همسر [پيشين‌]
       خود را بلاتكليف بگذاريد، و اگر به
       اصلاح بپردازيد و تقوا پيشه كنيد،
       [بدانيد كه‌] خداوند آمرزگارى مهربان
       است‌
       [130] و اگر از هم جدا شوند خداوند هر يك را
       با توانگرى خويش بى‌نياز گرداند، و
       خداوند گشايشگر فرزانه است‌
       [131] و آنچه در آسمانها و در زمين است از
       آن خداوند است و پيش از شما به اهل كتاب و
       [سپس‌] به خود شما سفارش كرديم كه از
       خداوند پروا كنيد، و اگر كفربورزيد،
       [بدانيد] آنچه در آسمانها و در زمين است
       از آن خداوند است و خداوند بى‌نياز
       ستوده است‌
       [132] و آنچه در آسمانها و زمين است از آن
       خداوند است و خدا كارسازى را كافى است‌
       [133] اى مردم اگر [خدا] بخواهد شما را [از
       ميان‌] مى‌برد و ديگرانى را [پديد]
       مى‌آورد و خداوند بر اين كار تواناست‌
       [134] هركس ثواب دنيوى مى‌خواهد [بداند
       كه‌] ثواب دنيوى و اخروى نزد خداوند است
       و خدا شنواى داناست‌
       [135] اى مؤمنان به عدل و داد برخيزيد و در
       راه رضاى خدا شاهد باشيد [و شهادت دهيد]
       ولو آنكه به زيان خودتان يا پدر و مادر و
       خويشاوندانتان باشد، [خواهان گواهى‌]
       چه توانگر چه تهيدست باشد، خداوند بر
       آنان مهربان‌تر است، پس از هواى نفس
       پيروى مكنيد كه از حق عدول كنيد، و اگر
       زبان بازى كنيد يا تن زنيد [بدانيد كه‌]
       خداوند به آنچه مى‌كنيد آگاه است‌
       [136] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به
       خداوند و پيامبر او و كتابى كه بر
       پيامبرش فرو فرستاده است و كتابى كه از
       پيش منازل كرده است، ايمان بياوريد و
       هركس به خداوند و فرشتگانش و كتابهايش و
       پيامبرانش و روز بازپسين، كفر بورزد، به
       گمراهى دور و درازى افتاده است‌
       [137] كسانى كه ايمان آوردند، سپس
       كفرورزيدند، سپس ايمان آوردند، و
       دوباره كفرورزيدند و سپس بر كفر خود
       افزودند، خداوند در مقام آمرزش آنان
       نيست و راهى به ايشان نمى‌نماياند
       [138] منافقان را خبر ده كه عذاب دردناكى
       [در پيش‌] دارند
       [139] كسانى كه كافران را به جاى مؤمنان
       دوست خود مى‌گيرند، آيا در نزد آنان عزت
       مى‌جويند، در حالى كه هر چه عزت است،
       نزد خداوند است‌
       [140] و در كتاب بر شما نازل كرده است كه
       چون بشنويد كه به آيات الهى كفر
       مى‌ورزند و آنها را به ريشخند
       مى‌گيرند، با آنان منشينيد تا به سخن
       ديگرى جز آن بپردازند، چرا كه در اين
       صورت شما نيز مانند آنان خواهيد بود،
       [بدانيد كه‌] خداوند گردآورنده منافقان
       و كافران يكجا در جهنم است‌
       [141] [آرى‌] همانها كه مترصد شما هستند،
       پس اگر پيروزى‌اى از جانب خداوند نصيب
       شما شود مى‌گويند مگر ما همراه [و
       پشتيبان‌] شما نبوديم؟ و اگر كافران
       نصيبى برند [به آنان‌] گويند مگر ما بر
       شما دست نداشتيم و دست مسلمانان را از
       شما دور نداشتيم؟ و خداوند روز قيامت در
       ميان شما [و ايشان‌] داورى خواهد كرد، و
       خداوند هرگز كافران را به مؤمنان سلطه
       نمى‌دهد
       [142] منافقان مى‌خواهند به خدا نيرنگ
       بزنند، و حال آنكه خداوند به آنان [به
       جزاى عملشان‌] نيرنگ مى‌زند، و
       [اينان‌] چون به نماز برخيزند كسل‌وار
       برخيزند، [و] با مردم رياكارى كنند و خدا
       را جز اندكى ياد نمى‌كنند
       [143] در اين ميان [بين كفر و ايمان‌]
       سرگشته‌اند، نه جزو آنان [مؤمنان‌] و نه
       جزو اينان [نامؤمنان‌]، و هركس كه
       خداوند در گمراهى واگذاردش، هرگز براى
       او بيرون شدى نخواهى يافت‌
       [144] اى مؤمنان كافران را به جاى مؤمنان،
       دوست نگيريد، آيا مى‌خواهيد در پيشگاه
       خداوند حجت را بر خود تمام كنيد؟
       [145] منافقان در طبقه زيرين جهنم جاى
       دارند و هرگز براى آنان ياورى نخواهى
       يافت‌
       [146] مگر كسانى كه توبه و درستكارى كنند و
       به خداوند پناه برند و دين خويش را براى
       خدا خالص سازند، اينان در زمره مؤمنانند
       و خداوند به زودى به مؤمنان پاداش بزرگى
       مى‌بخشد
       [147] اگر شكر كنيد و ايمان ورزيد خداوند
       را با عذاب شما چه كار؟ و خداوند قدردان
       داناست‌
       [148] خداوند بانگ برداشتن به بد زبانى را
       دوست ندارد، مگر از [سوى‌] كسى كه به او
       ستم شده باشد، و خداوند شنواى داناست‌
       [149] اگر خيرى را آشكار يا پنهان كنيد، يا
       از عمل ناخوشايندى درگذريد، [بدانيد
       كه‌] خداوند بخشاينده تواناست‌
       [150] كسانى كه به خداوند و پيامبرانش كفر
       مى‌ورزند و مى‌خواهند بين خداوند و
       پيامبرانش جدائى قائل شوند و مى‌گويند
       به بعضى ايمان داريم و به بعضى نداريم و
       مى‌خواهند راهى بينابين پيش گيرند
       [151] اينان به واقع كافرند و ما براى
       كافران عذابى خفت‌بار آماده
       ساخته‌ايم‌
       [152] و كسانى كه به خداوند و پيامبرانش
       ايمان دارند و بين هيچ‌يك از آنان فرق
       نمى‌گذارند، خداوند به زودى پاداش آنان
       را خواهد داد، و خدا آمرزگار مهربان
       است‌
       [153] اهل كتاب از تو مى‌خواهند كه
       برايشان [به يكباره‌] از آسمان كتابى
       نازل كنى، بدان كه از موسى درخواستى
       عجيب‌تر كردند، و گفتند خدا را آشكارا
       به ما نشان بده، آنگاه به خاطر درخواست
       ناحقشان صاعقه‌[ى مرگ‌] آنان را
       فروگرفت، آنگاه [چون به درخواست موسى از
       نو زنده شدند] پس از آن همه معجزات كه
       برايشان پديد آمده بود، گوساله‌پرستى
       كردند، و از اين گناهشان هم درگذشتيم و
       به موسى حجتى آشكار بخشيديم‌
       [154] و [كوه‌] طور را بر فرازشان افراشته
       داشتيم تا از ايشان پيمان گرفتيم، و به
       ايشان گفتيم فروتنانه از اين دروازه
       وارد شويد، و به ايشان گفتيم حرمت سبت [
       شنبه‌] را نشكنيد، و از ايشان پيمانى
       استوار گرفتيم‌
       [155] آنگاه به سبب پيمان شكنى‌شان و
       كفرورزيدنشان به آيات الهى و كشتنشان
       پيامبران را به ناحق و ادعايشان كه
       دلهاى ما در پوشش است [لعنتشان كرديم‌]،
       بلكه خداوند به سبب كفرشان بر دلهايشان
       مهر نهاد، كه جز اندكى ايمان نمى‌آورند
       [156] و به سبب كفرشان و سخنشان كه به مريم
       بهتان بزرگى زدند
       [157] و ادعايشان كه ما مسيح عيسى بن مريم
       پيامبر خدا را كشته‌ايم و حال آنكه نه
       او را كشتند و نه بر دار كردند، بلكه
       [حقيقت امر] بر آنان مشتبه شد، و كسانى كه
       در اين امر اختلاف كردند از آن در
       شك‌اند و به آن علم ندارند، فقط پيروى
       از حدس و گمان مى‌كنند و او را به يقين
       نكشته‌اند
       [158] بلكه خداوند او را به سوى خويش
       بركشيد و خدا پيروزمند فرزانه است‌
       [159] و هيچ‌كس از اهل كتاب نيست مگر آنكه
       پيش از مرگش به او [عيسى‌] ايمان آورد، و
       روز قيامت او [عيسى‌] برايشان گواه است‌
       [160] آرى به سبب ظلم [بعضى از] يهوديان، و
       به سبب باز داشتنشان بسيارى [از مردم‌]
       را از راه خدا، چيزهاى پاكيزه‌اى را كه
       بر آنان حلال بود، بر آنان حرام كرديم‌
       [161] و نيز به سبب ربا گرفتنشان كه از آن
       نهى شده بودند، و اينكه اموال مردم را به
       باطل مى‌خوردند، و ما براى كافرانشان
       عذابى دردناك آماده ساخته‌ايم‌
       [162] ولى از ميان آنان راسخان در علم و
       مؤمنان به آنچه بر تو و پيش از تو نازل
       شده است، ايمان دارند، به ويژه
       نمازگزاران، و زكات‌دهندگان و مؤمنان
       به خداوند و روز بازپسين، به اينان به
       زودى پاداش بزرگى خواهيم داد
       [163] ما به تو وحى فرستاديم، همچنانكه به
       نوح و پيامبران بعد از او، و نيز به
       ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و
       اسباط و عيسى و ايوب و يونس و هارون و
       سليمان نيز وحى فرستاديم، و به داوود
       زبور بخشيديم‌
       [164] و پيامبرانى كه پيشتر داستان آنان
       را بر تو خوانده‌ايم و پيامبرانى كه
       داستان آنان را بر تو نخوانده‌ايم، و
       خداوند با موسى [بى‌ميانجى‌] سخن گفت‌
       [165] [اينان‌] پيامبرانى مژده‌آور و
       هشداردهنده هستند، تا بعد از [فرستادن‌]
       پيامبران، مردم را بر خداوند حجتى
       نباشد، و خداوند پيروزمند فرزانه است‌
       [166] آرى خداوند به [صحت‌] آنچه بر تو
       نازل كرده است، شهادت مى‌دهد، آن را به
       علم خويش نازل كرده است، و فرشتگان نيز
       شهادت مى‌دهند و خداوند گواهى را كافى
       است‌
       [167] كسانى كه كفرورزيده‌اند و از راه
       خدا باز داشته‌اند، به راستى به گمراهى
       دور و درازى دچارند
       [168] كسانى كه كفر و ظلم‌ورزيده‌اند،
       خداوند بر آن نيست كه آنان را بيامرزد و
       يا راهى بنمايد
       [169] مگر راه جهنم، كه جاودانه در آن
       مى‌مانند، و اين امر بر خداوند آسان
       است‌
       [170] اى مردم اين پيامبر حق و حقيقت را از
       جانب پروردگارتان براى شما آورده است،
       پس ايمان بياوريد كه به خير [و صلاح‌]
       شماست، و اگر [انكار كنيد و] كفرورزيد
       بدانيد كه آنچه در آسمانها و زمين است از
       آن خداوند است، و خداوند داناى فرزانه
       است‌
       [171] اى اهل كتاب در دينتان از حد و حق
       نگذريد و جز حق بر خداوند نگوييد، جز اين
       نيست كه مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا و
       كلمه او و روح اوست كه آن را به مريم
       فراداد، پس به خداوند و پيامبرانش ايمان
       بياوريد، و نگوييد كه [خدا] سه‌گانه
       است، از اين بازآييد كه به خير [و صلاح‌]
       شماست، همانا خداوند خداى يگانه است، كه
       منزه و مبرا از داشتن فرزند است، او راست
       آنچه در آسمانها و در زمين است، و خداوند
       كارسازى را كافى است‌
       [172] مسيح و فرشتگان مقرب هرگز ابا
       ندارند از اينكه بنده خدا باشند، و هركس
       از پرستش او ابا داشته باشد و كبر بورزد
       به زودى همگى آنان را [براى حسابرسى‌]
       نزد خويش گرد مى‌آورد
       [173] اما كسانى را كه ايمان آورده و
       كارهاى شايسته كرده‌اند، پاداشهايشان
       را به تمامى مى‌دهد و از فضل خويش نيز به
       ايشان افزونتر مى‌بخشد، و اما كسانى كه
       استنكاف و استكبار ورزيده‌اند، به
       عذابى دردناك دچارشان مى‌سازد و در
       برابر خداوند براى خود يار و ياورى
       نمى‌يابند
       [174] اى مردم به راستى برهانى از سوى
       پروردگارتان براى شما نازل شده است و
       براى شما نورى آشكار فرو فرستاده‌ايم‌
       [175] آنگاه كسانى كه به خداوند ايمان
       آورده‌اند و به او پناه برده‌اند،
       ايشان را به زودى به جوار فضل و رحمت
       خويش درمى‌آورد و به راهى راست به سوى
       خويش رهنمون مى‌گردد
       [176] از تو نظر خواهى مى‌كنند بگو خداوند
       درباره كلاله به شما چنين فتوا مى‌دهد
       كه اگر مردى درگذرد و فرزندى نداشته
       باشد و خواهرى داشته باشد، نصف تركه از
       آن او [خواهر] است، [و اگر زنى درگذرد و
       برادرى داشته باشد] در صورتى كه فرزند
       نداشته باشد، آن مرد [همه تركه را] از او
       ارث مى‌برد، و اگر خواهران دو تن [يا
       بيشتر] باشند، دو سوم تركه از آنان است،
       و اگر گروهى برادر و خواهر باشند، در اين
       صورت براى هر مرد بهره‌اى برابر با بهره
       دو زن است، خداوند [احكامش را] برايتان
       روشن مى‌سازد تا مبادا گمراه شويد، و
       خدا به هر چيزى داناست‌
       
       
 (DIR) Previous
 (DIR) Next
       
       
 (HTM) Powered by Al Quran Cloud